توی این سفر... :: ...بزبز قندی...

توی این سفر...

یکم عصبانیم واسه اینکه توی این سفر

فهمیدم آشغال ترین آدما شدن دوستای نزدیکم

از طرفی هم خوشحالم واسه اینکه دوستای بهتری پیدا کردم

میدونم که خییییییییییلی دهن لقن ولی دلشون پاکه

تازه توی مشهدم کلیییییی باهاشون حال کردم

آب بازی, مزاحم تلفنی, مسخره بازی و...

مطمئنم اگه با اونا بودم اینقدر بهم خوش نمیگذشت

چون خییییییییلی آدمای کثیف و منحرفین

اصن تریپ من به اونا نمی خورد

ولش کن اصن اون آشغالا ارزش ندارن که

من بخوام به خاطرشون عصبانی بشم

...بُز بُزیـ جوووووووووووونـ...
دوشنبه ۲۸ ارديبهشت ۹۴

نظرات (۶)

سه شنبه ۱۶ تیر ۹۴ , ۱۸:۴۴ سارا

بلاگفا خیلی وقته خراب شده بود بعد از مدتها درست شد رفتم دیدم وبلاگای بلاگفا حذف شده دوباره دیروز وبلاگمو از نو ساختم لامصب همش پرید

آره رفتم دیدم هیچ خبری توی وبت نبود.

سه شنبه ۱۶ تیر ۹۴ , ۱۸:۴۰ سارا

عملم پنجاه پنجاه شده دکترا فعلا دارن می پیچونن بهد از ماه رمضون معلوم میشه

سشششششششششششا
ایشالله عملتو زودتر انجام بدی راحت شی...

سه شنبه ۱۶ تیر ۹۴ , ۰۱:۱۸ یه دل شکسته

مرسی که به حرفام گوش دادی و من تونستم خودم رو یه جوری خالی کنم

خواهش میکنم راستی من نمیتونم توی وبت نظر بزارم.
پاهات چی شد؟عمل کردی؟

دوشنبه ۱۵ تیر ۹۴ , ۲۱:۳۷ یه دل شکسته

راستی مهدیه خانوم یادم رفت بگم که اون حرفا و فشهایی که دوستای عزیزم اومدن بهت گفتن که اینا رو پشت سرت گفتم به همین روزای مبارک عزیز پر عزمت قسم به جون عزیز ترام من این حرفارو نزدم

ازت عذر میخوام که باور کردم...

دوشنبه ۱۵ تیر ۹۴ , ۲۰:۳۲ یه دل شکسته

مهدیه خانوم نمی خوام ناراحتت کنم چون دورانی که با هم بودیم برای من خوب بود ولی تو رو نمی دونم

فقط یه خرده یه خرده به رفتارات به کارایی که کردی تو مشهد فکر کن یه خرده همین طور که تو فهمیدی دوستای کثافطی مثل من داری منم فهمیدم دوستم که به امید اون می رم مشهد دوست خوبیه اون کسی که می تونه سختیای زنگیم رو درک کنه ولی باورش برام سخت بود که همچین کاری رو با من کنه من واقعا تو مشهد دلم شکست از دوستام از امام رضا که این کا رو تو شهرش با من کرد

شاید باورت نشه ولی همه ی دوستام منو ول کردن من حتی جای خوابیدن هم نداشتم مجبور شدم برم جایی که اصلا دوست نداشتم فقط می خواستم بگم هر چه قدر که تو عذاب کشی من بیشتر حداقل تو چند تا دوست پیدا کردی ولی من همونا رو از دست دادم باور کن تموم این حرفا از ته دلم با یه بغض بزرگ که شاید هیچ وقت از بین نره تو این ساعت قشنگ نزدیک افطار تو این ماه مبارک دعات می کنم که زندگی خوبی داشته باشی خدافظ

تو به من تهمت زدی و به تتلو که نمیدونم یه چیزی از عشق واسم فراترهفحش دادی...
منم دلم بدجور شکست هنوزم که هنوزه ناراحتم بابت قضیه ی توی قطار...
من دل شکستن توی کارم نیس...اگه دلتو شکوندم ازت عذر میخوام.

جمعه ۱ خرداد ۹۴ , ۱۰:۴۴ محمد مهدی

سلام

منظورت مشهدی ها هستش که آدمایه کثیفی هستن یا دوستات؟؟؟؟؟؟

دوستام

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، <strike> یا <s>، ، ، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، ، ، <a href="" title="">، ، <div align="">

نظر بصورت خصوصی ارسال شود

پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد

...به نام خدا....
تو بیمارستان به دنیا اومدم :)
از بچگی بزرگ شدم *_*
تو دوران کودکیم بچه بودم :/
خوراکیه مورد علاقه ام غذاست :{
با رفیقام دوست شدم #_#
شبا که میخوابم خواب میبینم -_-
صبام وقتی پا میشم بیدار شدم "_"
یه همچین آدمیم خدا حفظم کنه ^_^

فدااااام بشششششین الهی @_@

دنبال کنندگان ‎+۱۰۰ نفر