میدونین اینا کین؟
این نکبتایین که سر جلسه امتحان نمیرسونن
(._.) (‘_’ ) (._.)
(._.) ( ‘_’) (._.)
(._.) (•_•) (._.)
- جمعه ۲۷ فروردين ۹۵
ارباب خودم بزبزقندی , ارباب خودم چرا نمیخندی؟؟؟
میدونین اینا کین؟
این نکبتایین که سر جلسه امتحان نمیرسونن
(._.) (‘_’ ) (._.)
(._.) ( ‘_’) (._.)
(._.) (•_•) (._.)
چشام خونه
عاقا من اعتراض دارم
یه ویدیو چک لدفن
عاخه چرا انقد زود گذشت؟؟؟؟
به خدا تقلب کردن
من نمیتونم چیزی تایپ کنم
عاخه الان بغض گلومو گرفته (واااا , خو چه ربطی داشت؟؟!!)
خدایا خودت شاهد تمام این ماجراها هستی
چرا من باید به این سرنوشت تلخ دچار بشم؟؟؟؟؟
اونوخت میگن چرا فرار مقظ حا ذیاد شده؟؟؟؟
خو چرا ذیاد شده؟؟؟؟
چون انغدر ما نخبه حا رو (باذم خودمو میگم) عازار میدن
والا به خداااااااااا
این عکسارو همشو خودم الان از خودم گرفتم
باورم نمیکنی نکن به درک
* رفتم مدرسه لامصبا هنوز ساعت ده نشده فرستادنمون خونه
حالا اونا ساعت ده تعطیل کردن دلیل نمیشه که منم همون ده برگردم خونه
هـــــHehــــه, زِهی خیال باطل
منو دوستم عین کَنه چسبیدیم بهشون ولشونم نکردیم...نفر آخری بودیم که رفتیم
* ولی خدایی بقیه واس پاچه خواری اومده بودن
یه جوری میپریدن بغل معلما آدم نمیفهمید فک میکرد
دارن از معشوقه هاشون جدا میشنوالللللللااااا
* امروز مدرسه خلوت بود وگرنه مجبور نبودم
صدامو عوض کنم از پشت دیوار لیچارد بارِ معلما کنم...
* حالا از همه اینا بگذریم....
من میرم ازشون شکایت میکنم تو آموزش وپرورش
ینی چی جلوی تحصیل فرزندان آینده ساز ایرانو میگیرن"خودمو میگما"
* شاید باورتون نشه ولی من فردام میخوام برم مدرسه 0_O
* من میترسم در مدرسه رو ببندن نذارن برم...
* حضرت عباسی من از اون پاچه خوارا نیستم
خیلیم اوضاعم وخیمه....
میرم پشت معلما وایمیستم بهشون بلند بلند فحش میدم
برمیگردن, رو مو میکنم اونور که شناسایی نشم... دی:
ولی خب بازم میفهمن منم...نمیدونم چجوری میفهمن
خیلی باهوشنا...ترشی نخورن یه چیزی میشن شیطون بلاها "معلمامو میگم"
امروز کارنامه هارو دادن
این ناظم ما مرض داره به قرآن
رفتم بهش میگم مامانم نیومد
برگشته میگه : نع ولی بذار بیادیه انظباطی بهت بدم حالشو ببری
بیچاره ات میکنم تا تو باشی که دیگه آتیش نسوزونی. یادته اون روز...
"بقیه شو نگم بهتره دست خودم رو میشه"
یه اسکولی ام بغلش نشسته بود هی نوچ نوچ میکرد معلوم نبود چشه...
اومدم خونه مامانم برگشته میگه ناظمتون خیلی راضی بود ازت
تا زنگ آخر پدری از من درآورد که نگو
قیافه ام این شکلی بود
"معلما که اصن جرئت نکردن تو حضور غیاب اسممو بپرسن..."
خلاصه ختم کلام معدلمو شدم
19/25
من نمیدونم چجوری مامانمو قانع کنم
که این نمره تجدید نی....
*هولاااااااااااااااااااااااااااااا هولااااااااااااااااا
حالا که بادقت تر نیگا میکنم شدم 19/38